پنجشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۷

 
درسوگ دوست


بزرگداشت حسین نورانی در برلین


او دیگر در کنار ما نیست, هر چند که یادش همیشه با ماست!


چند روزیست بد جوری گرفته ام ودل ودماغ هیچکاری را ندارم, راستش را بخواهید اصلا وابدا دستم به قلم نمی رود سرانجام با خود اندیشیدم مگرمی شود درسوگ دوست نازنینی نشست ودر حق وستایش او که انسانی بود مهربان و متعهد سخنی نگفت ویادی نکرد. اوئیکه در راه انسانیت ومردم داری هر آنچه راکه داشت بی چون وچرا با همنوعان خویش به قسمت می نشست چند جمله ای , فقط چند جمله ای نه نوشت وقدرش ندانست.هرچند که قدر و منزلتش پیش ما بیش از اینهاست. اما گرش زنده بود , محال بود اجازه دهد از فداکاریهایش و از سُتودنیهایش حتی در یک کلمه از او قدردانی شود.آخراوهمه را ازآن خود ,خود را از آن همه می پنداشت. خوشبختی انسان ها انتهای آرزوی اوبود, افسوس که نا خوانده ونا به هنگام بارسفر بی بازگشت بست وانتهای آرزوهایش را ندید!


یادش گرامی و مرامش پایدار باد !


نظرات:
با عرض تسلیت بشما و آرزوی شادی روح این پرنده مهاجر.
آخرین غمتان باد
 
ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در نظرات [Atom]