سهشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۷
«سرگذشت»
دوپیکرخونین به روایت صُوت وتصویر
نگاهی گذرابه جنبش ها وانقلابها
قسمت اول ,قسمت دوم
نشسته دراطاق زپنجره به باغچه ودرختان درسکوت فرورفته وفضای مات ومبهوت زیر سقف آسمان همیشه خاکستری شهرم ,چنان با حیرت می نگرم که گویی درکوپه قطاری نشسته وازپنجره بجای طبیعت ومناظراطراف آن سرگذشت خویش را درفیلمی تماشا می کنم . انگار که خویش رادررویت تمام انسانهای می بینیم که هم کیش وهم سرنوشت بودیم وهستیم ,اما این همه آن نیست که در پی خواهد آمد زیرا سرگذشت من ومایان گذشته وامروز وفردا سوای سرنوشت تاریخ پرفراز ونشیب کشورمان و مردمان وانقلاباتمان وشکست ها وپیروزیهایمان نیست.
روشن است که قصد من اینجا پرداختن به تاریخ چند هزار ساله ,یا روایت تاریخ صد ساله گذشته نمی تواند باشد لذا نه چنین قصدی دارم ونه چنین فضای را برای این کار مهیا می بینم . مقصد من فرورفتن تا به عمق جزئیات نیست,بلکه گُریزی وگذُری است به مسیرطی شده تاریخ کشورمان, درایامی که سالگرد انقلاب بهمن 57 را هرکسی از ظن خود به تماشا نشسته . درعین حال درآمیختگی دنیای صوتی وتصویری با دنیای نوشتاری , که تاثیرآن برذهن خواننده دردریافت مفاهیم خاطره های به جامانده از راویان تاریخ خالی از لطف نخواهد بود.
صدسال پیش انقلاب مشروطه را داشتیم که بارهبری و پایمردی مردانی چون ستارخانها وباقرخانها ومردم به پاخاسته خطه قهرمان خیز آذربایجان به وقوع پیوست . این انقلاب درشرایط آنروزبا داشتن رهبری آگاه و برخاسته از بطن مردم از یک سو وسمت وسوی ترقی خواهانه اش از سوی دیگر, از دلهای مردم برخاست وبردلهای مردم نشست وتوانست در مدت بسیار اندکی درعرصه های مختلف خدمات شایانی ازآنجمله درعرصه فرهنگ وسوادآموزی وهمینطور در عرصه های دیگر سیاسی وفرهنگی واجتماعی وحتی اقتصادی به مردم بکند. اما مثل اغلب موارد چون منافع طبقات حاکمه و حامیان داخلی وخارجی آن را با خطر مواجه ساخته بود , لذا تحملش غیرممکن آمد وتوسط دشمنان داخلی وخارجی اش سرکوب شده وتا مدتهای مدید درلاک خود فرورفت!
شصدودوسال پیش جنبش مردمی 21آذرخلق آذربایجان رابه رهبری داهییانه سید جعفر پیشه وری داشتیم که بی هیچ کم وکسری پیشگام جنبش های مترقی وآزادیخواهانه بود واگرسرکوب نمی شد به احتمال بسیار می توانست به یک انقلاب سراسری فکری ومادی منجرشود. جنبش 21 آذر در آذربایجان که از سوی توده های محروم جامعه بویژه دهقانان تهیدست حمایت می شد شباهت زیادی به جنبش های دهقانی داشته، حاکمیت را بخشی از قدرت حاکم با قوه قهریه می دانست که در خدمت بزرگ مالکان، رباخواران و نیرو های غارتگر دیگری قرار دارد که روزگاز را بر آنها تیره و تار کرده است. از آن رو آنرابا پوست وگوشت خود لمس کرده وبسرعت در صفوف فرقه دمکرات آذربایجان که درآنزمان یگانه سازمان حامی محرومان آذربایجان محسوب می شد قرار گرفتند و برای احقاق حق وحقوق خود نیرو های فدایی فرقه دمکرات را سازمان دهی کردند. حاکمیت وابسته به امپریالیزم شاه این حرکت انقلابی مردمی را نیز چون انقلاب مشروطیت در تضادبا منافع خود دیده ,درصدد سرکوب آن بر آمد ولذا با تمام نیرووحشیگری به آذربایجان حمله کرده اززمین وآسمان مردم بپاخاست را به گلوله بسته وجنبش آنان را به خاک وخون کشید. لازم به ذکر است که تقریباً همزمان بااین جنبش ,جنبش خلق کردُ را به رهبری قاضی محمد که درکردستان اعلام جمهوری خودمختار کرده بود,درباربه سرکردگی شخص شاه بالشگرکشی به آنجاعیناً درهمان زمان مردم کردُ را قلع وقم وجنبش آنان را سرکوب ونابود ساخت.
پنجاه وپنج سال پیش درچنین روزهای جنبش ملی شدن نفت را به رهبری دکترمحمد مصدق داشتیم . که جنبشی بود ملی وضد استعماری وضد سلطه بیگانگان ودر عین حال در شرایط آنروزجنبشی ترقیخواهانه که مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت. اما این حرکت ترقی زا نیز به دلیل شاخ به شاخ شدن با منافع طبقاتی طبقه حاکم وبه ویژه دربارپهلوی , توسط کودتای 28 مرداد 1332،که ازطرف امپریالیزم آنزمان آمریکا وانگلیس طراحی واجراشد با شکست مواجه شده, بزرگترین ضربه ممکن را به کشور ما وارد ساخت. ایران می توانست از آغاز نیمه دوم قرن بیستم، با تکیه بر پیروزی های جنبش ملی شدن نفت، وسیعا در جاده پیشرفت اقتصادی و اجتماعی گام بگذارد و به یکی از کشورهای پیشرفته بدل شود. شکست جنبش ملی شدن نفت، مردم ایران را از استفاده از یک چنین موهبت تاریخی محروم ساخت. کودتای 28 مرداد ایران را به دوران سیاه و نکبت بار غارت و اسارت نواستعماری سوق داد.
سی سال پیش درچنین روزهای انقلاب شکوهمند مردم ایران رخُ داد.انقلاب بهمن 57 به اعتقاد من انقلابی بود به مفهوم واقعی از نوع انقلابهای کلاسیک که توسط کثریت قاطع مردم بپاخاست وبه ثمرنشست . مفسران وکارشناسان این اموردر چند سال اول پیروزی آنرا مترادف انقلابهای ملی دمکراتیک قلمداد می کردند. ازآنجا که قصد برواردشدن به جزئیات در این نوشته نیست,ناچاراً این قسمت رانیز به اختصاربه پایان خواهیم برد .رهبری این انقلاب بنابه دالایلی که حداقل برای نسل های اول ودوم انقلاب روشن است و عوامل متنوعی در آن دخیل اند از آن جمله کم سوادی وبی سوادی ,دریک کلام فقر فرهنگی اکثریت عامه مردم افتاد به دست روحانیون . واین یعنی وجود یک پایگاه قوی واستثنایی برای روحانیت که توآنست توسط چنین اهروم های هژمونی انقلاب را بدست گیرد. برخی گفته ها حاکی از آنست که بعضی محققین وتاریخ نگاران , پایه وبنیان انقلاب را با تمام بغرنجی های که داشته ودارد در مجموعه خود , وبه ویژه از حیث ساختار فکری وفرهنگی روستایی معرفی می نمایند, به اعتقاد نگارنده چندان هم پرت از موضوع نیست .چراکه اگرغیر از این بود چه بسا به جای که امروز ازخاطر پسروی در اوج ظلمت ایساده ایم ,می توانستیم درقله رفیع ترقی قرارگیریم. انقلاب بهمن سه نسل را همراه خود کرد , نسل انقلابگر ,نسل ادامه دهنده ونسل مشاهده کننده ,واین نسل آخر چه بخواهد وچه نخواهد امروز موافق یا مخالف در گیر آن هست. این انقلاب با تمام پیچیدگیهایش وافت وخیزهایش ثمره تلاش تاریخی یک ملت است ونباید فراموش شود که برای پیروزی آن چه قبل از انقلاب وچه بعد از آن خون بهترین فرزندان این آب وخاک به ناجوانمردی به خاک ریخته شده است . وحاکمان امروز غاصبان ووارثان به ناحق آن هستند.
می خواهم دراینجاهرچند گذرابعنوان سمُبل اسطوره ها ,یادی ازیکی از اسطوره های انقلابی بکنم, آنطوریکه شاهدان عینی وراویان می گویند رحمان هاتفی (حیدر مهرگان) سردبیرروز نامه کیهان بعد از انقلاب ,بقولی روزنامه نگار روزنامه نگاران , همانی که یاد ونامش درتاریخ جاودانه شد. یک تنه خودانقلاب بودوشوروشعور وانقلاب را چون جگر گوشه خویش تروخشک می کرد وازبرای پیروزی اش آرام وقرارنداشت وامروزدوست دشمن تائید می کنند که اویکی از تولید کننده گان اندشیه راهبردی انقلاب بود. روایت است او,وارطان وارزیست ووارطان وارنیز لب به سخن نگشود وداغ شکستن زیر پنجه های اهریمن را بردلش نهاد وزندگی رابدرود گفت یادش گرامی ومرامش جاودانه باد.
اخیرا یکی دونوشته بیاد رحمان هاتفی تحریرشده ,خواندن آنهارا به دوستدارانش بویژه به جوانان نسل انقلاب پیشنهاد می کنم چراکه گوشه گوشه این نوشته خاطره انقلاب است. نوشته هوشنگ اسدی را دراینجا بخوانید.
نوشته ای دیگر از سهیل آصفی روزنامه نگار نسل جوان وفعال حقوق بشر که آنهم پر از نکات بیاد ماندنی است نوشته آصفی را دراینجاببینید .
قسمت دوم تصویرصوتی
اشتراک در نظرات [Atom]

