کتاب ممنوع الچاپ دولت نهم روی شبکه جهانی انترنت!

روزی که اینجا برای مسابقه یاد قلم که برای پاسداشت یاد یار سفرکرده مان، مهران قاسمی برگزار کرده بودم، فراخوان دادم، دست و دلم اصلا نلرزید، روزی که در تهران در طبقه چهارم آپارتمان نشسته بودم و در انتهای شب دو تا از همکارانم از اعتماد ملی آمدند و در زدند تا بگویند عکس صورت خونین دخترکی که در هفت تیر مورد بیمهری برادران نیروی انتظامی قرار گرفته بود را از روی این سایت بردارم دست و دلم نلرزید و باز تیتر مطلبم خطاب به سردار احمدی مقدم در همین وبلاگ باقی ماند و در همین جا فراخان دادم که به جای بازی یلدا ” خون بازی” در وبلاگستان راه اندازیم .
روزی که خطاب به قاضی مرتضوی در همان تهران نشستم و نوشتم، دست و دلم نلرزید و پشیمان نشدم و مطلبم را برنداشتم اما دوسه روز است که دست و دلم حسابی میلرزد. نه برای بازار گرمی هست که این را می گویم و نه از تعارفات مرسوم ایرانی. پس از آنکه مطلبی نوشتم و گفتم کتاب ممنوع الچاپ دولت نهم را خارج از ایران چاپ می کنم و به ایران باز می گردم تا سخن آقای احمدینژاد مبنی بر وجود آزادی مطلق در کشورم را مصداق روشنی باشم، دوستان نادیده دنیای مجازی پیشنهاد پیش فروش کتاب ” من آزاد هستم ” را دادهاند و از همان روز اول دست و دلم لرزید برای پذیرفتن پیشنهادی که به آن نیازمند بودم پس تنها یک طعنه یا یک کنایه کافی بود تا تردید کنم از اعلام شماره حساب بانکی و پیش فروش کتاب.
من ایستادن در برابر آنان که ظلم میکنند را خوب بلدم و یاد گرفتم که اگر یک گام عقب بگذارم آنها ده گام جلوتر خواهند آمد. من نهراسیدن و ناامید نشدن و مقاومت کردن در برابر آنان که رفیق نیستند و حریم رقیب بودن هم نگاه نمیدارند را خوب یاد دارم اما در برابر زخم زبان و طعنه دوستان و همکاران معدودی که پیفروش کتاب به این شیوه را دون شان حرفهای میدانند ناتوانم و امیدوارم کسی دلش از کتابفروشی دیجیتالی ما نگیرد و کماکان روی خوش نشان دهند و یاری کنند تا ما کماکان به پول کتاب و کلمه دلمان قرص باشد و محتاج هیچ دولتی نمانیم.
از همراهی دوستان نادیدهام آنقدر خرسند شدم که بیخجالت بغض خوشحالی شکستم و اصلا هم سختم نیست که بگویم ته دلم هم قند آب شد از اینکه هنوز هستند کسانی که وقتی صفحه وبلاگ , روزنامه را باز میکنند شانه به نشان بیتفاوتی بالا نمیاندازند و هنوز هم هستند کسانی که از توهمات دولتها رهایند و خوب میدانند که چاپ کتاب در اروپا به معنای وصل بودن به سامانههای آنچنانی نیست که اگر بود از من بزرگترهایش دیگر با شرمندگی و صدای آرام درخواست پول برای چاپ کتابم نمیکردند.
سخن دراز نکنم که به ناز تعبیر شود اما صادقانه و مخلصانه دست همه دوستانی را به نشان همراهی پیش آمد میفشارم و فخرش را به جماعتی میفروشم که این همه تخم بیانگیزگی پاشیدند اما ظاهرا ما رویمان بیشتر از کسانی است که چشم در چشم میایستند و بر آزادی نداشته ما در مقر سازمان ملل میبالند.
شماره حساب بانکیام در انگلیس را اینجا میگذارم چون قیمت پشت جلد کتاب هشت یورو است و به گمانم این مبلغ برای ایران سنگین است. از کجا معلوم شاید همینجا چاپ اول را تمام کردیم و بازار سرد کتاب را چنان گرم کردیم که برای چاپ دوم آن نیز روزنهای باز شد با قیمتی متفاوت برای کسانی که از ایران خریدار خواهند بود. آنوقت دوباره باید برای روزنامه مطلبی بنویسم و قدردان جمعی باشم که “آزاد “نیستند اما آزاده چرا.
از تمام کسانی که به تصمیمام برای انتشار کتاب و بازگشتن به ایران با نسخههای چاپ شده کتاب لینک دادهاند، قدردانی میکنم و اما بیشک این تقدیر تصویری از همه مشعوف شدنهای این روزهایم نیست، کم است به همان اندازه که مهربانی شما زیاد است.
خرید تها یک کتاب برای من یک دنیا امید است . کسانی که به شماره حساب زیر مبلغی را واریز میکنند آدرس خود برای ارسال کتاب را به همراه کپی برگه واریز مبلغ و تعداد کتاب درخواستی به این ایمیل من ارسال کند. اما مکالماتمان در همین خانه شفاف و علنی ادامه خواهد داشت تا دل از دولتی ببریم که دل از ملتی برده است سالها.
paypal:
masih_pooyan@yahoo.com
شماره حساب و مشخصات بانکی:
LlOYDS TSB
MS MASOUMEH ALINEJAD GHOMI
Branch: SOUTHAMPTONROW
Sort code: 30-94-79
Account number:11592968
BIC: LOYDGB21105
IBAN:GB95 LOYD 3094 7911 5929 68
