سه‌شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۷

 

قصه دُم دارعلی کُردان وسکوت با مُسمایی علی خامنه ای



به نظر می آید دور از ذهن نباشد روزگاری قصه علی کردان وعلی کردانهای دیگر به مانند قصه های هزار یک شب به رشته تحریر درآید وچون حکایت نامه ها واندرزنامه های گذشتگانمان. در شکل وشمایل کلیه ودمنه ها وبوستانها وگلستانهای دیگراز برای پند و عبرت آموزی, سینه به سینه به نسل های دیگر منتقل شود . تا مردمان به خوانند ,آگاه شوند وبدانند که روزو روزگاری بلادی بوده وکشوری بوده بنام ایران .در زمانی نه چندان دوردراین کشور انقلابی به پامی شودو رژیمی می رود و رژیم دیگری جای آن می آید. پس از کش وقوسهای فراوان . نهایتاً رژیم نوبنیاد را جمهوری اسلامی می نامند , امروز سی سال (30) از عمر این نظام می گذرد.وکیست که نه داند این سی سال چه فراز ونشیب های راپشت سر گذاشته . تا به امروز چه بلاها که ندیده وچه قربانیها که نه داده, وسوال این است که آیا آنهمه فداکاریها , به زندان رفتنها , شکنجه دیدنها ,به قتلگاه رفتنها وبه جبهه رفتنها وبرنگشتن ها و... همه و همه ازبهر این حکومت بود هرگز ! بی چون چرا تمامی این از جان گذشتگیها از برای انقلاب نوپایی بود که می خواست جای هرچه بوی کهنه واستعمارواستثمارواستبداد را با هرانچه آزادگی و برابری و بالندگی وپویایست پرکند. ونظامی درآن بنیان نهد که دریک کلام اساس آن حکومت مردم بر مردم باشد.


افسوس وصد افسوس که چنین نشد , انقلاب مردم به دست نا اهلان افتاد وپدرخوانده ها ودایه های نا محرم ونا خلفی هدایت وپرورش آنرا به ناحق به انحصار خویش درآوردند. وتا توانستند آنرا دوشیدند آنقدر دوشیدند که امروز اقلیتی تازه به دوران رسیده وفربه شده برصاحبان ووارثان اصلی آن حکم رانی می کنند وفریادی از کسی برنمی خیزد. امروز شاهد آنیم اینها به همان جمهوری اسلامی هم رضایت ندادند وجمهوریت آنرا آنقدر تراشیدند تا شد حکومت اسلامی ونهایتاً به انهم راضی نشدند ونفسهای آخرش را هم آنچنان گرفتند تا شد خلافت اسلامی وخلیفه ای را بر کرسی آن نشاندند که, میانه ای با مسئولیت پذیری و پاسخگوی ندارد.


امروز ملت ایران گرفتار نظامی است که در آن از کلان تا خُرد واز خلیفه تا به زیر همگی دروغگویی وفریبکاری وجعل سازی را پیشه خود ساخته ویدک می کشند. وآش به قدری شور شده که رئیس دولت خود می گوید کردان را راحت بگذارید هنوز دها کردان دیگر نیز هستند.برکسی پوشیده نیست مدرک سازی وجعل مدارج علمی این چنینی درهرجای دیگردنیا اتفاق می افتاد کمترین مجازات آن استعفای هئیت دولت می بود.اما چه می توان کرد که درتنگنای پرپیچ وخمی گرفتاریم!


دراین مملکت یک نفر پیدا نمی شود مستقیم یا غیر مستقیم طرح سوال کند ونقش خامنه ای را درقضیه کردان به افکار عمومی توضیح دهد.چراکه آقای رهبر درکمترین درجه به دودلیل اخلاقی وحقوقی در این ماجرا مقصر است وباید پاسخگو باشد. 1.از دوحالت خارج نیست یا ایشان ازسابقه خدمتی وفساد اخلاقی و جعلی بودن مدرک کردان بی خبر بودندکه خود جای سوال است ؟ یا رئیس دولت اش به ایشان دروغ گفته وایشان هم بر اساس اطلاعات دروغین وزیر شدن آقارابه مجلس امرونهی کرده که جای بس تعجب است! مگر می شود کسی در جایگاه ایشان بی اطلاع یا با اطلاعات غلط دست به چنین کاری به زند؟ 2. یا اینکه با خبر بوده خوب این دیگر الا ماشاالله ست, چطور ایشان می تواند با علم به جعلی بودن مدرک با سفارشی که هیبت حکم حکومتی دارد که البته از پایه اساس غیر حقوقی است به مجلس چنین امرونهی کند وکسی رابه نا حق باسفارش خود که نه به حیث اخلاقی ونه به حیث حقوقی شایسته ولایق چنن مرتبتی است بر مسند وزرات به نشاند! (اینجاست که باید گفت خانه از پای بست ویران است و خاجه در فکر ایوان است).


اگر ایشان به لحاظ حقوقی خودرا پاسخگونمی داند که چنین نیست ایشان هم مثل هر مسئولی بایدپاسخگو باشد.حداقل به لحاظ اخلاقی باید پا سخگوی افکار عموی باشد که برچه اساسی دست به چنین کاری زده است؟

درهردوبند ودر هر دوحالت رهبرجمهوری اسلامی هم به لحاظ اخلاقی وهم به لحاظ حقوقی مقصروشریک جرم است وباید پاسخگوباشد , درتبعیت ازاین موضوع نه تنها وزارت آقای کردان بلکه کابینه دولت احمدی نژاد نیززیر سوال است چرا که بعید نیست بقیه وزرای احمدی نژاد هم درچنین شرایطی نباشند .


نتیجتاً مسولیت اهالی قلم نیزتا جای که موقعیت شان اجازه می دهد کم نیست افکار عمومی باید توسط مطبوعات که رکن چهارم دمکراسی محسوب می شوند. از وظایف ومسولیت پذیری وپاسخگوی رهبرو زیردستانش آگاه وباخبر شوند. لذا بدون آگاه سازی بدنه جامعه وافکار عمومی کاری از کار پیش نخواهد رفت.

برچسب‌ها:


نظرات:
دوست عزیز شما از امامزاده ایی انتظار معجزه داری که اگر کور نکند شفا نمیدهد
 
ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]