سه‌شنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۷

 

بایدجلونظامی سازی ونظامی گری راهرچه زودترگرفت

مردم امروزنیازمند نانند نه دولت نظامی!


به اعتقاد من جلوضررا از هرجایش که بگیری منفعت است . مردم باید به جد با مسئله نظامیگری که در اصل نظامی سازی ساختار سیاسی واجتماعی واقتصادی جامعه است. ودرایران بدست تئورسین ها وطراحان بیت رهبری طراحی شده و توسط دولت احمدی نژاداجرامی شود نه تنها مخالفت کنند, بلکه تا ویرانی غیر قابل جبران نا پذیری رخ نداده را سد کنند. زیرا هزینه های را که این دولت دراین سه سال واندی عمر نامبارک خویش به ملت ایران تحمیل کرده اگر نگویم در تاریخ بی سابقه است, حداقل کم سابقه است . واما چرا باید بجای اصطلاح نظامیگری,ازمفهوم نظامی سازی بهره گرفت. به این دلیل که نظامیگری یک تاکتیک ویک روش است که درشرایط بحرانی حکومت ها به ویژه حکومت های مستبد برای رفع بلای سرنگونی دولت های خود در کوتاه مدت از آن استفاده می کنند. هرچند که عمل کرد هردو بسیار قرین ونزدیک به هم است,اما اگر کمی عمیق ترشویم و به زیربنای این دو پدیده بنگریم آنگاه متوجه خواهیم شد که تفاوت از کجا تا به کجاست؟ درشرایط ویژه وحساس ,نیروهای نظامی سعی می کنند به شیوه های نظامی بخشهای مختلف سیاست واجتماع واقتصاد کشور را اداره کرده وبا دسیپلین نظامی تولید وتوزیع را در کشور کنترول کنند.


به عبارتی خود مستقیمًا وارد بخش اقتصادی چه از نوع صنعتی وچه از نوع تجاری نمی شوند ودر این خصوص منافعی به ویژه منافع مستقیم طبقاتی ندارند. زیرا دراینجاهدف آنها پیشگیری از ادامه بحرانها و محارآنهاست تا نگذارند حکومت مطبوع خویش سقوط کند. به همین منظور هم با توزیع نسبتا مناسب مایحتاج عمومی در سطح جامعه بعنوان مُسکن مشغول می شوند. ولی در نظامی سازی جامعه مسله کمی فرق می کند , در نظامی سازی ارتش و نیروهای دیگرنظامی به عینه و مستقیم وارد بخش اقتصادی مملکت می شوند , یعنی درحینی که نظامی اند, در عین حال تاجر نیز هستند. همان چیزی که هم اکنون توسط نظامیان به خصوص سرداران سپاه وبسیج درایران اتفاق افتاده است .


در نظامی سازی نظامیان مستقیم وارد قدرت اقتصادی شده ودر بخشهای گوناگون آن دارای منافع طبقاتی می باشند وبرای منافع مادی وطبقاتی خود می جنگند وحاضرند از برای این منافع , حتی مملکتی را به آتش بکشند. فرقی نمی کنداین منافع در کجا خوابیده باشد,در نفت یا درگاز. چه در بخش صنعتی , چه در بخش واردات کالا , چه در بخش صادرات و چه در تجارت سنتی وابسته به بازار که امروزدر ایران شاهد قدر قدرتی آن هستیم . یعنی هم نظامی اند,هم تاجر,هم تاجراند,هم نظامی ومعروف هستند به یقه سفید ها. آقایان نظامی ها با کندن لباس نظامی از تن البته به ظاهر شده اند حاج آقا بازاری وتاجر,اما به باطن همان نظامی اند و وارد کننده وصادرکننده و بساز بفروش ومقاطه کارودر نهایت می بینیم که حتی امروزه حاضرند , برای حفظ منافع طبقاتی خویش , بنیاد شادمانی راه اندازی کنند وشوهر یابی نیز نمایند. چونکه همه چیز را از دریچه منافع خود می بینند. وبرایشان قبل از هر چیز انباشت سرمایه و سود بیشترمطرح است , تاحفظ تمامیت عرضی کشور . لذا مردم باید آگاه شوند وبجنبند تا دیر نشده جلو نظامی سازی گرفته شود. باید با گسترش دامنه نفوذ آنان در قامت یک حزبی سراسری به سود سرمایه های مالی تجاری مخالفت شود, باید که سرداران تجارت پیشه نظامی را به پادگان هایشان برگرداند. واما بد نیست اشاره ای هم داشته باشیم به حواشی این نوشتار:


از طرفی هم غولهای های سرمایه نظامی به شدت نگران آنند که با شکل گیری تغییرات در ساختارهای سیاسی اجتماعی ایالات متحده در اثر تحویل کاخ سفید به باراک اوباما و تاثیر آن بر لابی های اروپایی، قدرت نفوذ خود را درتحمیل سیاست های ویرانگر از دست بدهند و از این رو به درستی دریافته اند که زمان به سود آنان عمل نخواهد کرد. اما من به شخصه با تفسیری که با آمدن اوباما احتمال تغیرات در سیاست های آمریکا رخ خواهد داد , نمی توانم موافق باشم . چرا که سیاست آمریکا در جای غیر از کاخ سفید طراحی شده و توسط آن به اجرا در می آید با رفتن وآمدند تیمهای سیاسی تغیرات ماهوی در سیاست آمریک تا به امروز دیده نشده ودیده نخواهد هم شد.


روزنامه نیویورک ‌تایمز همین چند وقت پیش در گزارشی با اشاره به ذخیره ۶۳۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با خلوص پایین توسط ایران، نوشت : این مقدار اورانیوم غنی‌شده آن قدرهست که ایران در صورت غنی‌سازی بیشتر بتواند با آن «یک» بمب اتمی تولید کند. جمهوری اسلامی از این جهت بد جوری در مخمصه افتاده است. به همین دلیل هم از دوطرف درفشار قرار گرفته , هم ازطرف آشانس هسته ای به دلیل عدم شفافیت در گزارش دهی , وهم ازطرف مردمی که به نان شب محتاجند ومخالف هزینه های چند میلیاردی نظامی سازی کشورند.


اما کسی مخالف تقویت معقول و منطقی بنیه دفاعی وآمادگی نیروهای مسلح برای روز مبادا ودفاع از تمامیت عرضی کشورنیست. بلکه بهانه قرار دادن این امر برای رسیدن به اهداف و مقاصد سیاسی اجتماعی امری است ناخالص ومحکوم وراه را برای انحراف وسوء استفاده از سیاست های دفاعی باز می گذارد. همان دورنمایی که در ادامه مطلب بدان اشاره شد. باید ضمن تاکید بر آمادگی دفاعی و رزمی، جلو تُرکتازی نظامی گرایان یا نظامی سازان را گرفت. نباید اجازه داد سرنوشت سیاسی اقتصادی کشورگرفتارهواوهوسهای ظاهرا مشروع وباطنا نامشرع مقاصد نظامیان قرار گیرد. همانطوریکه قبلاً نیز ذکرکردم باید با نشان دادن گسترش دامنه نفوذ نظامیان در قامت حزبی سراسری و به سود سرمایه های مالی تجاری، آنان را به پادگان هایشان برگرداند . اگر چنین نشود فردا سردار محصولی های دیگر قد علم خواهند کرد وهمین ته مانده انقلاب مردم رانیز جارو خواهند زد. نباید فراموش شود که پاشنه آشیل دولت احمدی نژاد خلع سلاح این دولت از نظامی سازی ونظامی گری وکوتاه کردن دست او از سرمایه های ملی است . اگر مصدق توانست در وقت خود نفت را ملی و دست اجانب را از ایران قطع کند . ملت امروز باید به مفهوم واقعی کلمه بتواند نفت این سرمایه عظیم را بین خود ملی اعلام کرده ودست دولت نظامی را از آن کوتاه کندو آن نخواهد شد مگر با انتخاب یک دولت ملی ومردمی. باید با بسیج وآگاه سازی مردم و افشای اهداف و ترفندهای نظامی سازان داخلی و خارجی اجازه نداد. تا بحرانهای اقتصادی,سیاسی ,اجتماعی جاری به یک بحران تمام عیار ی که کمترین فاجعه داخلی آن فقروقحطی وشورش و جنگ داخلی وفاجعه خارجی آن تحمیل یک جنگ فرسایشی دیگراست روی دهد!


برچسب‌ها:


نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در نظرات [Atom]