جمعه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۷
به انقلاب مردم خیانت کردند !
چهره واقعی انقلاب مخدوش گشت
عبدالله بهرامی :
مردم ایران درانقلاب می دانستند چه چیزی رانمی خواهند ولی نمی دانستند چه چیزی را می خواهند.
بیست و دوم بهمن ماه امسال سی امین سال انقلاب خلقهای ایران علیه رژیم سلطنتی است. انقلابی كه علیرغم هزینهی انسانی بسیار، امید بسیاری در نزد مردم ایران ایجاد كرد، هر چند سقوط رژیم سلطنتی را در پی داشت، اما سبب شد رژیمی بر مسند قدرت تكیه بزند كه به تمام امیدهای مردم ایران خیانت كردهو این كشور را در بسیاری از عرصهها دچار عقب افتادگی و پسرفت نماید به همین دلیل بسیار طبیعی است اگر بگوییم انقلاب 57 خلقهای ایران نه تنها تغییری انقلابی و مثبت در پیشبرد دمكراسی و آزادی را در سیستم سیاسی ایران به دنبال نداشت، بلكه به مبدأ مرحلهی نوینی از حیات سیاسی ایران بدل گشت كه در آن نادیده گرفتن آزادیهای سیاسی و فردی و حتی نقض حقوق بشر بسیار وحشتناك تر از گـذشته انجام میشوند.
این انقلاب كه بر مبنای ناخرسندی و اعتراض مردم ایران (با تمام ساختار ملی، سیاسی، دینی) علیه حكومت شاهنشاهی آغاز گشت، در مراحل بعدی به سمت و سوی دیگری هدایت شد، كه همانا اسلامیزهكردن یا شفاف تر بگوییم، شیعهگرایی بود. انحراف 180 درجهای انقلاب كه پیامد آن تشكیل حكومت جمهوری اسلامی بود. اگر علت اصلی این مسئله را در داخل فقدان رهبر سیاسی دمكراسی خواه قدرتمند بدانیم، در سطح بین المللی نیز نباید تأثیرگـذاری سیستم دو قطبی را از یاد برد كه بر جهان سایه افكندهبود. به همین دلیل میتوان چنین استنباط كرد بیم جبههی غرب از قدرت چپ در ایران، حمایت از اسلامیزهكردن و قیام را به دنبال داشت. و این ادامهی همان سیاستی بود كه در همین مرحله در افغانستان و سایر كشورهای (مدار سبز) مورد استفاده قرار گرفتهبود. ملت كرد در شرق كردستان بزرگترین قربانی سیاستهای شونیستی و قرون وسطایی رژیمی است كه محصول انقلاب 57 بود. اگر مبارزان كرد پس از فروپاشی جمهوری كردستان ناچار بودند كه با دشوارترین شرایط سركوب دستگاههای امنیتی دست و پنجه نرم كنندو كردستان در دورهی رژیم شاهنشاهی تحت فشار سیاست نسل كشی فرهنگی قرار داشت و با تمام گونههای تبعیض مواجه شدهبود در دورهی حكومت جمهوری اسلامی نهتنها هیچ كدام از حقوق حقهاش تأمین نگشت بلكه سركوب و تبعیض بیشتری را پـذیرا شد.در پایان میگویم انقلاب 57، انقلابی بود كه چهرهی واقعی آن مخدوش گشت و سیستمی ناخواستهو ناشناخته را در پی داشت و تا زمانی كه تغییرات
بنیادین در سیستم سیاسی ایران صورت نپـذیرد نمیتوانیم خود را از نتایج تلخ آن نجات دهیم.
wwwkurdistanukurd.com/farsi-/news
بنده با چارچوب وسمت وسوی مقاله پیش رو موافقم اما ضرورت می نماید, به اختصارنکاتی بدان افزوده شود 1. اینجانب برخلاف نویسنده آن (عبدالله بهرامی ) براین عقیده نیستم که مردم می دانستند چه چیزی رانمی خواهند ولی نمی دانستند چه چیزی را می خواهند, مردم ایران انقلاب خودرا یک انقلاب ملی دمکراتیک ارزیابی می کرد ونتیجتاً خواسته هاش ازاین انقلاب مشخصاٌ استقلال ,آزادی وعدالت اجتماعی بودکه دردل این شعارکه شعارمحوری انقلاب بود. تمام آن چیزها یکه مدنظرشماست جا گرفته بود 2. حاکمان خیانت پیشه ج. اسلامی به ویژه حاکمان واداره کنندگان امروز کشور به رهبری علی خامنه ای طی ترفندهای مختلف به انقلاب مردم خیانت کرده, آنرا غصب نموده وتبدیل به خلافت اسلامی که خود یک نوع حکومت پادشاهی شیعه است کردند 3. لذا پس از این خیانت وتغیر جهت انقلاب به تمام آمال وآرزوهای ملت ایران خیانت شد , البته دراین میان و بنا بدلایلی به تمامی خلق ها واقوام ایرانی ظلم وستم رواداشته شده ,شاید اینجاوآنجا به خلق کردُ بیشترولی خلق های دیگرنیز چندان ازاین دست درازیها درامان نبودند ,اگردراندازه کردها ظلم وستم ندیده باشند حداقل درآن حدمورد اذیت وآزار قرار گرفته وحقوقشان پایمال شده(نا گفته پیداست من به بحث خلق ها اعتقاددارم)امادراینجا مقصدم رساندان این پیام بود که به انقلاب ایران خیانت شدوبه مجوعه ملت ظلم وستم رفت .چاره کار باداده های که امروز دردست داریم دست دردست هم دادن وبا اتحاد ویک پارچگی ابتدا سرنوشت کشور وهفتاد میلیون جمعیت آنرا از غاصبان آن به رهبری خامنه ای نجات دادن وسپس تلاش به یک جمهوری واقعاً مردمی رسیدن است که اگر چنین خواسته ای تحقق یابد همه خواسته های تاریخی من وشما از دل همین جمهوری مردمی بیرون خواهد آمد.
(نویدهاتف)
برچسبها: سیاسی
اشتراک در نظرات [Atom]
