یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۷

 
شاخصهای شاه سلطان حسین بودن

آیا رفتاررهبر, رفتارسلطانی نیست؟!


-آیا شاخصهای شاه سلطانی دررفتار شما دیده نمی شود؟

-آیا شاخصهای که شما دارید ,شاخصهای پذیرفته شده دیکتاتوری نیست؟
-آیا عدم تحمل وعدم مدارا با دگراندیشان ,ازخصوصیات بارز سلطه گستری نیست؟

-آیا اینها از علائم ومشخصات شاه سلطان حسینی نیستندکه شما دارید؟


شاید بسیاری از شماها که امروز پیشکسوتان وپیرسالان زمان خود هستید, دوران محمدرضا شاهی را عیناً دیده باشید وبسیاری نیزچون ماجوانان و میان سالان اواسط واواخرآنرا دیده باشیم . وبسیاری نیز که امروز نسلهای دوم ویا سوم انقلاب نامیده می شوند هم از گذشتگان خود مثل ,پدر بزرگ ها ومادربزرگ ها وپدرران ومادران خود... از وضع وروزگاروحکومت مداری شاه سابق چیزهای را شنیده ویا در داستانها خوانده ودرفیلم ها مشاهده کرده باشند. جان کلام اینکه دیدم امروزها به کنایه بسیاری سخن از شاه سلطان حسین وزمانه اش به میان می آورند وحریف خویش رابه کنایه, شاه سلطان حسین خطاب می کنندو می خواهند بااین ترفند هااورا ازمیدان بیرون کنند. سنجیده دیدم موروری کرده وقیاسی مابین دوحاکم وحکومت شان بنمایم به دیگر سخن این یاداشت سعی می کند حین توصیف رفتاردونظام با شهروندان خود, شما را به داوری وقصاوت فرا بخواند , تا ببینید نویسنده چه حد دربازخوانی موضوع خود محق است .


اگرخاطرتان باشد محمد رضا شاه القاب ووظایف بامسماء وبی مسماء طـولی را پشت سرش یدک می کشید, ونام و لقب او چنین آغاز می شد. محمدرضا شاه پهلوی شاه شاهان ,شاهنشاه آریامهر خدایگان بزرگ ارتش داران ایرازمین(درمطلب دیگری که بنا به دلایلی هنوز نرسیدم تمام اش کنم به علل اتصال لقب خدایگان به ادامه نام شاه خواهم پرداخت),که واقعاً باری برای یک تریلی بود وملت ایران که در عرض روز می بایست چندین بار خواسته وناخواسته این لقب را می شنید و به دوش ناتوان خویش که غم نان داشت می کشید دیگر به ظله آمده بود. و اما همین شخصیت با القاب ورنگ ولعاب مزین شده وقتی در برابرشخصیت بیگانه ای از دول خارجی قرار می گرفت چنان مودب ودست به سینه وا می ایستاد که گوی این همان محمد رضای چندروز وحتی چند ساعت پیش نیست که درروی زمین بر مردم حکم رانی می کرد .آن زمان نه همه مردم بلکه کنجکاوان وچشم وگوش جنبندگان ازاین رفتارموشوارشاه انگشت حیرت به دهان می گرفتند, ای بابا پس چه شد آن یال وکوپ والقاب .


اگرکمی صبرداشته باشید درادامه شخصیت رهبر ج.اسلامی را با شخصیت شاه محک خواهیم زد, این گفتم تا رشته کلام را داشته باشیم . واما فهرست بار وظایف ومسولیت های شاه را مورور می کنیم .

فرماندهی سه گانه ارتش شاهنشاهی ایران چراکه اوارتش را از آن خود وطبقه حاکم می دانست نه از آن مردم .

1.فرماندهی نیروهای زمینی ارتش

2.فرماندهی نیروهای هوای ارتش

3.فرماندهی نیروهای دریایی ارتش

4. نظارت بخوانید ریاست کل شهربانی وژاندارمری

5.نظارت آمرانه به مجالسین , مجلس شورای ملی ومجلس سنا

6.نظارت آمرانه به وزارت خانه ها (به ویژه وزارت کشور)

7.ریاست کل به اصطلاح بازرسان شاهنشاهی

8.ریاست انجمن های ایالتی وولایتی (مستقیم وغیر مستقیم )

9.نظارت به امر واردات وصادرات

10. نظارت در سیاست گذارهای وزارت خارجه وسفیرها وکاردارها

11.ریاست به وزارت یا شرکت نفت

12. ریاست به خرید تسلحات نظامی

13 یک نفرفرمانده کل وتصمیم گیرنده یک مملکت

14. کشورمستقیم یا غیر مستقیم درحیطه یک نفر

وارد تفسیر وتحلیل این وظایف نمی شویم زیرا , عنوان مسولیت ها تقریباً همه چی را روشن می کنند , ازطرفی هم مطلب بیش از حد طولانی می شود.

پس می پردازیم به حال وروز امروز کشور وموقیعت رهبرج.اسلامی تا مشخص شود بعد از سی سالی که از انقلاب مردم می گذرد چه اتفاقاتی رخ داده ومسئول این همه معضلات ومشکلات کیست وچرا از پاسخگوی ترفه می رود.


می دانیم که بعداز کش وقوسهای بسیارازاواسط جنگ ایران وعراق واواخر مرگ آقای خمینی , رفته رفته جناح راست رژیم که آقای علی خامنه ای نیز حداقل یکی از رهبران آن بود, توانست ازموقعیت پیش آمده درعرصه جنگی کشور بهره گرفته ورفته رفته ارکانهای نظام را فتح کند . یعنی جناح معروف به ضد انقلاب آنزمان به تعبیر آیت الله خمینی طرفداران اسلام آمریکای البته زیر لوای آمریکا ستیزی شعاری (زیرا رفتارشان هم آنروز وهم امروز در خدمت آمریکا ونظام سرمایه داری جهانی بود و است).

درنتیجه باساخت وپاختی که سران جناح راست رژیم در آن زمان که امروز خود را اوصلگرا می نامند کردند,به ویژه دراواخرعمرخمینی توانستند قدرت رادردست بگیرند . جناح راست نظام یعنی انجمن حجتیه معروف که بعدها با تشکیلاتی که بهم زد , توانست باحزب موتلفه متحدن عمل کرده وجمهوریت نظام رابه خلافت تبدیل کنند که امروز شما آنرا مشاهده می کنید. این یعنی ادغام دو سازمان سیاسی دست نشانده سرمایه داری تجاری سُنتی ایران که سرمایه ایران را درخدمت سرمایه جهانی می خواست ومی خواهد .البته با پارول منتظران امام زمان وخدمت به محرومان که بعداً مردم عادی نیز متوجه شدند که هدف انها چیزی جزء غارت خود مردم نیست.ماحصل این همه کش وقوسها شد به تخت سلطنت نشستن علی خامنه ای که امروز در نقش شاه سلطان حسین قدرت نمایی می کند .


باقدرت ووظایفی که ایشان در اختیار داردودر پی خواهیم شمرد , امروز کسی جزء خودشخص اش شاه سلطان حسین نمی تواند باشد. تنها فرق ایشان با پادشاهان داشتن محاسن در شمایل وطرز لباس پوشیدن وبکاربردن اصطلاحات وتلفظات دینی وعربی است وگرنه ار حیث حکومت کردند چیزی عوض نشده .وخوب نسبت به پادشاهان رنگ ولعاب مذهبی غلیظی دارد وگرنه بسیاری از شاهان قدیم هم مذهبی بودند وعبا بدوش می انداختند. ایشان بنام نامی پروردگارو امام زمان ظلم می کند,آنان بنام ظل الله به مردم ظلم روا می داشتند, ایشان شکنجه را تعزیرمی نامد, آنها تادیب (شکنجه ) می نامیدند । این آقا با سوءاستفاده از اعتقادات مردم خود رامقدس جلوه داده واز دین چماق ساخته بر سرشان می کوبد , آنها وجود مبارک شاهنشاه را که ازبعدازخدا , خدای روی ایران زمین بود رابه رخ مردم می کشدند وبر سرشان می زدند . آیااین همه وظایف صالح ترین انسان رادیکتاتورنمیکند؟


وظایف رهبر جمهوری اسلام ایران:

1.تعین سیاست های کلی نظام

2. نظارت بر حسن اجرای سیاست های کل نظام

3. فرمان همه پرسی

4.فرماندهی کل نیروهای مسلح

5.اعلان جنگ وصلح وبسیج نیروها

6.عزل ونصب وقبول استعفاء

7.تعیین فقهای شورای نگهبان

8.تعیین عالی ترین مقام قوه قضاییه

9.تعیین رئیس ستاد مشترک

10.فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

11.تعیین فرماندهان علی نیروهای نظامی وانتظامی

12.ریاست حل اختلاف قوای سه گانه

13.حل معضلات کلان کشور

14.تنفیس حکم ریاست جمهوری بعد از انتخاب مردم !

15.عزل ونصب رئیس جمهوری

16.ریاست کل حوضه های علمیه

17. تعییین رئیس اوقاف وحج

18. نظارت برکار مجلس خبرگان

19.تعیین رئیس صداوسیما

20. داشتن وظیفه ولی امر مسلمین


خوب این وظایف چه فرقی دارد با وظایف محمد رضاشاه , چه بسا در خیلی از جاها غلیظتر وبیشتر ازآنهم باشد, این امر بیانگراین است که مردم امروز ولی فقیه راهمان شاه سلطان می دانند که با داشتن این همه اختیارات بیکران وپاسخگونبودن, خود را نماینده خدا پنداشته وبرصغیر وکبیر رحم نمی کند .سرتاپای کشوررا دیکتاتوری فراگرفته وکسی رایارای دفاع از حق وحقوق شهروندی خویش نیست.از وضع طبقه کارگرگرفته تا به حق وحقوق زنان واز حقوق زنان تا وضعیت غیر انسانی دانشجویان , حقوق قومیت ها وملیتها , اقلیت های دینی ومذهبی والی آخر... خوب امروز بااین حساب آقای خامنه ای مردم قضاوت می کنند که چه کسی دیکتاتوروشاه سلطان حسین است , شما یا کسانی را که متهم می کنید به سلطان بودن, مردمی که غم نان شب دارند یا شما با این همه مسئولیتی که دارید و یک کلام هم پاسخگو نیستید। مگرغیراز این است که امروز آقای خامنه ای هم پا در جای پای شاه گذاشته وروی هرچه شاه وستم شاهی را الحق که سفید کرده .اما یک چیزی را نباید فراموش کرد که این خامنه ای هم آن خامنه ای چند سال پیش که در نمازهای جمعه برای دنیا تعیین وتکلیف می کردنیست, امروزایشان نیز متوجه شده که سنبه پرزوراست دیگه مثل سابق شعار نمی دهد , بخش شعاری حکومت اش را واگذار کرده به احمدی نژاد او هم که حال وروز اش معلوم ومشهور عالم وآدم وکسی دیگه برایش تره هم خورد نمی کند. پس اگرقراراست در این مملکت شاه سلطانی باشد وزندگی رابر مردم اش برزخ کند آقای خامنه ای کسی جزءشما وزیردستیهایتان

نیست لطفاً آدرس کور به کسی ندهید,کسی آنرا از شما نخواهد پذیرفت. می بینیدکه امروز, هم سلولی های دیروزتان می گویند آنچه راکه درزندانهای شما بر آنها رفته درنظام ستم شاهی به شهادت خود شما به آنان نرفته بود . اگر کسی را گوش شنوا هست بگمانم همین یک مثال بس است !


برچسب‌ها:


نظرات: ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]





<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]