سه‌شنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۷

 

شهدا را در بیت رهبری دفن کنید!


داشتم آماده می شدم مطلبی درخصوص دفن شهدا در بیت رهبری واماکن دیگر مسئولان ریزودرشت نظام بنویسم , بااین مظمون که اگردفن شهدا دردانشگاهها برای ارزش گزاری و قدرومنزلت آنان است که جان خویش در راه میهن فداکردند ।تا یاد بودی باشد که فداکاری هایشان درتاریخ مانده گار شود,اما منطقی ترین شیوه همان است که معمولاً در همه کشورهابعداز پایان جنگها به نوعی مرسوم است . یعنی گذاشتن مجسمه یادبود درمیادین بزرگ شهر, مثل مجسمه یاد بود سرباز گمنام که همیشه در خاطرها مانده گار می شود. اما دیدم کار ما درایراناز این حرفها گذشته , قصد نه یاد وخاطره آنها بلکه سوءاستفاده ابزاری ازباقی مانده جان باختگان وساختن چماق سرکوب برسرنه تنها دانشجویان که چشم وچراغ ملت هستند بلکه بر سرحاد ملت ولا غیر . وگرنه اگرقراربر ارج واحترام وحفظ ارزشها است چرا از بیت رهبری آغاز نشود تا الگوی دیگرسران حاکمیت قرارگیرد! اما دیدم دکتر خزعلی اینگار که از نیت من باخبر بوده وحرف دل مرا زده لذا از نوشتن مطلب مشابه منصرف شدم ,درضمن مهندس میر حسین موسوی نیز امروز درسخنرانی خود دردانشگاه تهران مبسوط به این مسایل پرداخته که می توانید آنرا دراینجا بخوانید.


استفاده ابزاری از شهدا از یک سو و اعتراض دانشجویان به استفاده ابزاری از شهید موجب شد که خواسته یا نا خواسته به ساحت مقدس شهدا اسائه ادب شود، اینان جان خویش در راه آزادی ما فدا کردند، چون شمع سوختند تا به محفل ما نو ر بخشند و امروز استخوان های این عزیزان را - که بی هیچ توقعی جان خویش فدای آرمانهای بلند ملت کردند - بر سر دانشجو می کوبند !


شهدا با استبداد مبارزه کردند و هرگز راضی نیستند که نام و یادشان بهانه ای برای سرکوب و برخورد با دانشجویان شود. از سوی دیگر دانشجویان نیز از جنس همین شهدا هستند و روزی باید راه آنان را ادامه دهند، بر روی نیمکت هایی می نشینند که شهدا می نشستند و فریادی سر می دهند که شهدا سر در آن راه دادند، قطعاً دانشجو و استاد شهیدشان را در آغوش گرفته و چون گل می بویند، اگر اعتراضی است نه بر مهمانی شهداست - که آنان صاحب البیت اند - نگران موجودات دوپایی هستند که می خواهند زیر تابوت شهید وارد دانشگاه شوند، همان کسانی که 16 آذر - روز شهدای دانشجو - جرات ندارند به خیابان 16 آذر بیایند و امروز زیر تابوت شهیدی را گرفته و لا اله الا الله گویان می خواهند سنگر دانشگاه را فتح کنند، غافل از این که شهید نور است، چراغ هدایت است، خون است در رگهای دانشجو، سنگری است برای استاد، گلی است که هر کجا بکارید گلستان می شود، ودانشجو اگر به این شهدا اقتدا کند، کار شما بسی دشوارتر است!


امروز کسانی از شهدا استفاده ابزاری می کنند که در گذشته هم آنان را ابزاری برای به قدرت رسیدن خود می دانستند، کسانی که خود و فرزندانشان رنگ جبهه را ندیدند، آنروزها که شهدا را به مسلخ می فرستادند خود در پشت جبهه پایه های ریاست و قدرت رابر استخوان شهدا خراطی می کردند!

من شهدا را به روی چشم جای می دهم " رواق منظر چشم من آشیان توست کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست " و آنان را صاحبان این خانه و مرز و بوم می شناسم، ملک و حکومت را از آنان می دانم و معتقدم قبل از دانشگاه و کوه و امامزاده بایستی شهدا را در کانون های قدرت وارد کرد، تا بدانیم حکومتی که در دست ماست مرهون ایثار و جانبازی شهداست، بدانیم که جمهوری اسلامی بر شانه های 230 هزار شهید و یک میلیون مجروح و جانباز استوار است !


باید شهدا را در بیت رهبری، ریاست جمهوری، قوه قضاییه، مجلس و تمامی وزارتخانه ها دفن کرد، باید سر راه هر وزیری شهیدی دفن کرد، تا بداند و برای رسیدن به وزارت پای بر خون شهدا نگذارد! باید هر صبح مسئولین با عبور از مرقد شهید با او پیمان بندند که راه آنان را در مبارزه با استبداد ادامه داده و خود دچار غرور ، تکبر و استبداد رای نشوند.

مهدی خزعلی

برچسب‌ها:


یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۷

 
شاخصهای شاه سلطان حسین بودن

آیا رفتاررهبر, رفتارسلطانی نیست؟!


-آیا شاخصهای شاه سلطانی دررفتار شما دیده نمی شود؟

-آیا شاخصهای که شما دارید ,شاخصهای پذیرفته شده دیکتاتوری نیست؟
-آیا عدم تحمل وعدم مدارا با دگراندیشان ,ازخصوصیات بارز سلطه گستری نیست؟

-آیا اینها از علائم ومشخصات شاه سلطان حسینی نیستندکه شما دارید؟


شاید بسیاری از شماها که امروز پیشکسوتان وپیرسالان زمان خود هستید, دوران محمدرضا شاهی را عیناً دیده باشید وبسیاری نیزچون ماجوانان و میان سالان اواسط واواخرآنرا دیده باشیم . وبسیاری نیز که امروز نسلهای دوم ویا سوم انقلاب نامیده می شوند هم از گذشتگان خود مثل ,پدر بزرگ ها ومادربزرگ ها وپدرران ومادران خود... از وضع وروزگاروحکومت مداری شاه سابق چیزهای را شنیده ویا در داستانها خوانده ودرفیلم ها مشاهده کرده باشند. جان کلام اینکه دیدم امروزها به کنایه بسیاری سخن از شاه سلطان حسین وزمانه اش به میان می آورند وحریف خویش رابه کنایه, شاه سلطان حسین خطاب می کنندو می خواهند بااین ترفند هااورا ازمیدان بیرون کنند. سنجیده دیدم موروری کرده وقیاسی مابین دوحاکم وحکومت شان بنمایم به دیگر سخن این یاداشت سعی می کند حین توصیف رفتاردونظام با شهروندان خود, شما را به داوری وقصاوت فرا بخواند , تا ببینید نویسنده چه حد دربازخوانی موضوع خود محق است .


اگرخاطرتان باشد محمد رضا شاه القاب ووظایف بامسماء وبی مسماء طـولی را پشت سرش یدک می کشید, ونام و لقب او چنین آغاز می شد. محمدرضا شاه پهلوی شاه شاهان ,شاهنشاه آریامهر خدایگان بزرگ ارتش داران ایرازمین(درمطلب دیگری که بنا به دلایلی هنوز نرسیدم تمام اش کنم به علل اتصال لقب خدایگان به ادامه نام شاه خواهم پرداخت),که واقعاً باری برای یک تریلی بود وملت ایران که در عرض روز می بایست چندین بار خواسته وناخواسته این لقب را می شنید و به دوش ناتوان خویش که غم نان داشت می کشید دیگر به ظله آمده بود. و اما همین شخصیت با القاب ورنگ ولعاب مزین شده وقتی در برابرشخصیت بیگانه ای از دول خارجی قرار می گرفت چنان مودب ودست به سینه وا می ایستاد که گوی این همان محمد رضای چندروز وحتی چند ساعت پیش نیست که درروی زمین بر مردم حکم رانی می کرد .آن زمان نه همه مردم بلکه کنجکاوان وچشم وگوش جنبندگان ازاین رفتارموشوارشاه انگشت حیرت به دهان می گرفتند, ای بابا پس چه شد آن یال وکوپ والقاب .


اگرکمی صبرداشته باشید درادامه شخصیت رهبر ج.اسلامی را با شخصیت شاه محک خواهیم زد, این گفتم تا رشته کلام را داشته باشیم . واما فهرست بار وظایف ومسولیت های شاه را مورور می کنیم .

فرماندهی سه گانه ارتش شاهنشاهی ایران چراکه اوارتش را از آن خود وطبقه حاکم می دانست نه از آن مردم .

1.فرماندهی نیروهای زمینی ارتش

2.فرماندهی نیروهای هوای ارتش

3.فرماندهی نیروهای دریایی ارتش

4. نظارت بخوانید ریاست کل شهربانی وژاندارمری

5.نظارت آمرانه به مجالسین , مجلس شورای ملی ومجلس سنا

6.نظارت آمرانه به وزارت خانه ها (به ویژه وزارت کشور)

7.ریاست کل به اصطلاح بازرسان شاهنشاهی

8.ریاست انجمن های ایالتی وولایتی (مستقیم وغیر مستقیم )

9.نظارت به امر واردات وصادرات

10. نظارت در سیاست گذارهای وزارت خارجه وسفیرها وکاردارها

11.ریاست به وزارت یا شرکت نفت

12. ریاست به خرید تسلحات نظامی

13 یک نفرفرمانده کل وتصمیم گیرنده یک مملکت

14. کشورمستقیم یا غیر مستقیم درحیطه یک نفر

وارد تفسیر وتحلیل این وظایف نمی شویم زیرا , عنوان مسولیت ها تقریباً همه چی را روشن می کنند , ازطرفی هم مطلب بیش از حد طولانی می شود.

پس می پردازیم به حال وروز امروز کشور وموقیعت رهبرج.اسلامی تا مشخص شود بعد از سی سالی که از انقلاب مردم می گذرد چه اتفاقاتی رخ داده ومسئول این همه معضلات ومشکلات کیست وچرا از پاسخگوی ترفه می رود.


می دانیم که بعداز کش وقوسهای بسیارازاواسط جنگ ایران وعراق واواخر مرگ آقای خمینی , رفته رفته جناح راست رژیم که آقای علی خامنه ای نیز حداقل یکی از رهبران آن بود, توانست ازموقعیت پیش آمده درعرصه جنگی کشور بهره گرفته ورفته رفته ارکانهای نظام را فتح کند . یعنی جناح معروف به ضد انقلاب آنزمان به تعبیر آیت الله خمینی طرفداران اسلام آمریکای البته زیر لوای آمریکا ستیزی شعاری (زیرا رفتارشان هم آنروز وهم امروز در خدمت آمریکا ونظام سرمایه داری جهانی بود و است).

درنتیجه باساخت وپاختی که سران جناح راست رژیم در آن زمان که امروز خود را اوصلگرا می نامند کردند,به ویژه دراواخرعمرخمینی توانستند قدرت رادردست بگیرند . جناح راست نظام یعنی انجمن حجتیه معروف که بعدها با تشکیلاتی که بهم زد , توانست باحزب موتلفه متحدن عمل کرده وجمهوریت نظام رابه خلافت تبدیل کنند که امروز شما آنرا مشاهده می کنید. این یعنی ادغام دو سازمان سیاسی دست نشانده سرمایه داری تجاری سُنتی ایران که سرمایه ایران را درخدمت سرمایه جهانی می خواست ومی خواهد .البته با پارول منتظران امام زمان وخدمت به محرومان که بعداً مردم عادی نیز متوجه شدند که هدف انها چیزی جزء غارت خود مردم نیست.ماحصل این همه کش وقوسها شد به تخت سلطنت نشستن علی خامنه ای که امروز در نقش شاه سلطان حسین قدرت نمایی می کند .


باقدرت ووظایفی که ایشان در اختیار داردودر پی خواهیم شمرد , امروز کسی جزء خودشخص اش شاه سلطان حسین نمی تواند باشد. تنها فرق ایشان با پادشاهان داشتن محاسن در شمایل وطرز لباس پوشیدن وبکاربردن اصطلاحات وتلفظات دینی وعربی است وگرنه ار حیث حکومت کردند چیزی عوض نشده .وخوب نسبت به پادشاهان رنگ ولعاب مذهبی غلیظی دارد وگرنه بسیاری از شاهان قدیم هم مذهبی بودند وعبا بدوش می انداختند. ایشان بنام نامی پروردگارو امام زمان ظلم می کند,آنان بنام ظل الله به مردم ظلم روا می داشتند, ایشان شکنجه را تعزیرمی نامد, آنها تادیب (شکنجه ) می نامیدند । این آقا با سوءاستفاده از اعتقادات مردم خود رامقدس جلوه داده واز دین چماق ساخته بر سرشان می کوبد , آنها وجود مبارک شاهنشاه را که ازبعدازخدا , خدای روی ایران زمین بود رابه رخ مردم می کشدند وبر سرشان می زدند . آیااین همه وظایف صالح ترین انسان رادیکتاتورنمیکند؟


وظایف رهبر جمهوری اسلام ایران:

1.تعین سیاست های کلی نظام

2. نظارت بر حسن اجرای سیاست های کل نظام

3. فرمان همه پرسی

4.فرماندهی کل نیروهای مسلح

5.اعلان جنگ وصلح وبسیج نیروها

6.عزل ونصب وقبول استعفاء

7.تعیین فقهای شورای نگهبان

8.تعیین عالی ترین مقام قوه قضاییه

9.تعیین رئیس ستاد مشترک

10.فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

11.تعیین فرماندهان علی نیروهای نظامی وانتظامی

12.ریاست حل اختلاف قوای سه گانه

13.حل معضلات کلان کشور

14.تنفیس حکم ریاست جمهوری بعد از انتخاب مردم !

15.عزل ونصب رئیس جمهوری

16.ریاست کل حوضه های علمیه

17. تعییین رئیس اوقاف وحج

18. نظارت برکار مجلس خبرگان

19.تعیین رئیس صداوسیما

20. داشتن وظیفه ولی امر مسلمین


خوب این وظایف چه فرقی دارد با وظایف محمد رضاشاه , چه بسا در خیلی از جاها غلیظتر وبیشتر ازآنهم باشد, این امر بیانگراین است که مردم امروز ولی فقیه راهمان شاه سلطان می دانند که با داشتن این همه اختیارات بیکران وپاسخگونبودن, خود را نماینده خدا پنداشته وبرصغیر وکبیر رحم نمی کند .سرتاپای کشوررا دیکتاتوری فراگرفته وکسی رایارای دفاع از حق وحقوق شهروندی خویش نیست.از وضع طبقه کارگرگرفته تا به حق وحقوق زنان واز حقوق زنان تا وضعیت غیر انسانی دانشجویان , حقوق قومیت ها وملیتها , اقلیت های دینی ومذهبی والی آخر... خوب امروز بااین حساب آقای خامنه ای مردم قضاوت می کنند که چه کسی دیکتاتوروشاه سلطان حسین است , شما یا کسانی را که متهم می کنید به سلطان بودن, مردمی که غم نان شب دارند یا شما با این همه مسئولیتی که دارید و یک کلام هم پاسخگو نیستید। مگرغیراز این است که امروز آقای خامنه ای هم پا در جای پای شاه گذاشته وروی هرچه شاه وستم شاهی را الحق که سفید کرده .اما یک چیزی را نباید فراموش کرد که این خامنه ای هم آن خامنه ای چند سال پیش که در نمازهای جمعه برای دنیا تعیین وتکلیف می کردنیست, امروزایشان نیز متوجه شده که سنبه پرزوراست دیگه مثل سابق شعار نمی دهد , بخش شعاری حکومت اش را واگذار کرده به احمدی نژاد او هم که حال وروز اش معلوم ومشهور عالم وآدم وکسی دیگه برایش تره هم خورد نمی کند. پس اگرقراراست در این مملکت شاه سلطانی باشد وزندگی رابر مردم اش برزخ کند آقای خامنه ای کسی جزءشما وزیردستیهایتان

نیست لطفاً آدرس کور به کسی ندهید,کسی آنرا از شما نخواهد پذیرفت. می بینیدکه امروز, هم سلولی های دیروزتان می گویند آنچه راکه درزندانهای شما بر آنها رفته درنظام ستم شاهی به شهادت خود شما به آنان نرفته بود . اگر کسی را گوش شنوا هست بگمانم همین یک مثال بس است !


برچسب‌ها:


چهارشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۷

 

میرحسین خواب چه کسانی را آشفته کرده است؟

مهندس موسوی هنوز به طور رسمی اعلام کاندیداتوری نکرده موج تخریب ها از جانب برخی جریانات خاص علیه “نخست وزیر امام” آغاز شده است. بهانه های تخریب اینان اگر دقت کنیم دو چیز بیشتر نیست: یکی تلاش در تخریب چهره میرحسین به بهانه عدم فعالیت آشکار ۲۰ ساله است و دیگری ایرادگیری کورکورانه از سیاست های اقتصادی دولت در زمان جنگ است.

این جریان آن چنان کوته بینانه به قضاوت نشسته است که پنداشته اند مهندس موسوی در این ۲۰ سال در جزیره ای دورافتاده در خلوت خود نشسته بوده و از فعل و انفعالات جامعه بی خبر مانده است. و از دیگر سو، بی توجه به شرایط ویژه کشور در زمان جنگ و کسری بودجه فوق العاده به دلیل هزینه های کمرشکن نظامی که منجر به اجرای سیاست یارانه ای برای رفع نیازهای اساسی مردم شد، میرحسین را متهم به جانبداری از اقتصاد دولتی می کنند

ادامه مطلب.....


برچسب‌ها:


 

گل مریم

تقدیم به همه مریم های که بهارزندگیشان را فدای بقای بهار مردم شان کردند !


به یاد مریم بهاری


گل مریم کجا رفت عطر نابت

چه شد سودای آبت ، آفتابت

چه شد آن رنگ و رعنایی که دیگر

نمی بینم به بیداری و خوابت


الا ای آهوی دشت رهایی

گل خوشبوی باغ آشنایی

تمام دوستان جمع و پریشان

نمی گویی کجایی؟ کی می آیی؟


بگردم، آن دل زیبا بگردم

بساط خشکی و دریا بگردم

بگردم هر کجا و نا کجا را

که تا آن قامت رعنا بگردم


کجا نالم،کجا نالم از این درد

که از ما رخت بر بست آن گل زرد

دلا می سوز و سوزان ناله سر کن

خدا را یک نفس ای رفته بر گرد


(سعید سلطانی طارمی)

برچسب‌ها:


 

آخرین بیانیه کانون نویسندگان ایران


همچنان هجوم! همچنان سرکوب!همچنان ممنوعیت!


مردم شریف ایران!

هجوم و سرکوب در مقابل خواسته‌ها و اعتراض‌های برحقِ قشرهای مختلف مردم برای قدرت‌مداران به روشی همیشگی تبدیل شده است. در چندین ماه اخیر، با بحرانی‌تر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور و در سطح جهان، بار دیگر موج جدیدی از سانسور و ممنوعیت، احضار، دستگیری، بازداشت و صدور احکام روزافزون احکام سنگین و اجرای اعدام برای مقابله با پیامدهای بحران هر دم فزاینده به راه افتاده است. طرفه آن که در کنار این اقدام‌ها، صاحبان قدرت می‌کوشند اسناد و مدارک سرکوب‌های قبلی را از میان ببرند.( ادامه مطلب)

برچسب‌ها:


 

شکست ایدئولوژی جمهوری اسلامی

و

اعتراضات دانشجویی


«قسمت اول»


خبراعتراضات دانشجویی درمورد دفن شهدادردانشگاههای ایران, چندروزاخیرسرخط اغلب روزنامه ها وخبرگزاریهای داخلی وخارجی شد. من ضمن یک گزارش کوتاهی دراین خصوص که حاوی برخوردهای خشونت آمیزنیروهای دولتی درجلد بسیجی لباس شخصی ولباس شخصی بسیجی بود.وواقعاً هم دربیان فرهنگ به اصطلاح بسیجی حسابی سنگ تمام گذاشته وخود رابیش از پیش برای اهالی علم ودانش معرفی کردند. به ماهیت وعلل پناه بردن این نوع حاکمیت ها به افزایش تقدسات وگسترش ایدئولوژی آنها خواهم پرداخت واماهمانطوریکه دیدید وشنیدید این ارازل واوباش ها,از پنجه بوکس وچوب وچماق وچاقوهر آنچه راکه دردست داشتندبا آن به دانشجویان حمله کردن, که یک نمونه آنرا درعکس بالامشاهد می کنید بی هیچ کم وکسری به اصطلاح فرهنگ بسیجیشان رابرای جامعه تعریف کردند. من می خواهم اززاویه دیگری وارد این بحث شده وآنرابشکافم ,از پریروزودیروزکه حاکمیت باوارد شدند مسقیم رهبرج।اسلامی به این پدیده غیرمتعارف عملاً از بخش تبلیغات وجنبه سُمبولیک آن به صحنه عملی واجرای آن کشیده شد دفن پیکرهای شهدا دردانشگاه ها به ویژه در دانشگاه امیرکبیر ودانشگاه پلی تکنیک بااعتراضات گسترده دانشجویان مواجه گشت از مرحله مسالمت آمیزبه مرحله درگیری وخشونت وارد شد . البته این یکی بوکس اش یادش رفته دارد از پنجه اش استفاده می کند.


دراین بین بسیاری ازدانشجویان معترض مورد ضرب وشتم واقع شده وبه گزارش خبرگزاریها صدها نفر از آنان مجروح ودستگیروبستری وزندانی شدن وتا کنون خبر موثقی ازوضیعت آنان در دست نیست .گزارشها حاکی ازآن است اکثریت دانشجویان دوشب گذشته را در کلانتری 107 تحت بازداشت بودند وچه تعداداز آنها وتحت چه شرایطی تاکنون آزاد شده اند یا نه بازهم خبر تائید شده ای تا کنون ارائه نشده است از جمله اعتراضات آکادمیک دانشگاهی دانشجویان تا کنون از طرف دست اندرکاران آموزشی وفضلای دانشگاهی مورد تائید واقع گشته । چرا که دانشگاه مکان کسب علم ودانش است وهیج سنخیتی با قبرستان ومرده پرستی وعقب نگری ندارد,درامتداد این بخش ویادربخشهای دیگر این نوشته به چرایی این موضوع وشکست حاکمیت های ایدئولوژیک خواهیم پرداخت।(آخرین خبردراین خصوص این است که بیش از25نفر ازدانشجویان دستگیر شده را به زندان اوین منتقل کرده اند!) (برای دیدن لینگهای مربوط به این موضوع اینجارا کلیک کنید)


علل متوسل شدن رژیم های دیکتاتوروشبه دیکتاتوربه ابزارکاری بنام ایدئولوژی (ایدئولوژی دولتی),چیست؟ وچرا این نوع رژیم ها ایدئولوژی حاکمیت سیاسی خود را این قدر مقدس جلوه می دهند وروزبروزبه تقدس آن می افزایند؟ و چرا رژیم های دمکراتیک آلوده به چنین ابزاری نیستند؟ معمولاًرژیم های غیردمکراتیک ودیکتاتورمعاب چه ازنوع لائیک وچه از نوع ایدئولوژیک وقتی خودرا درپاسخ دادن به درخواست جامعه دربن بست وبه اصطلاح امروزیها در آچمازمی بینند .تنها راه نجات حاکمیت خودرا درگسترش ایدئولوژی ومسلط کردن آن را دروحله اول به قشرآگاه واستارد جامعه یعنی دانشگاهیان وسپس گسترش آنرا درسطوح مختلف جامعه در دستورکار خود قرار می دهند. وبا سوء استفاده از احترام واعتباری که از جان گذشتگان وقرباینیان جنگ ها دراجتماع ودر پیش مردم دارند برای بقای خود تلاش می نمایند . بخش بعدی را ازهمینجا پی خواهیم گرفت.

برچسب‌ها:


یکشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۷

 

جانهای به لب رسیده !


رواج خود سوزی های زنجیری در ایران


خودسوزي در دانشگاه تهران


چهارمین خود سوزی دریک ماه


در حالي كه هنوز پرونده سه خودسوزي مقابل ساختمان‌هاي رياست جمهوري، مجلس و بنياد شهيد خرم آباد در جريان است، امروز از دانشگاه تهران خبر رسيد كه يك نفر ديگر در محوطه دانشگاه اقدام به خودسوزي كرد.

شاهدان عيني به جمهوريت گفتند، فردي كه خود را دانشجوي دكتراي هنر معرفي مي‌كرد، تلاش كرد كه خود را به آتش بكشد، اما مسوولان حراست دانشگاه با حضور به موقع، آتش را مهار كرده و وي را به بيمارستان منتقل كردند.


نكته جالب توجه حضور دوربين صدا و سيما در محل حادثه بود. بلافاصله پس از آنكه فرد اعلام كرد كه مي‌خواهد اقدام به خودسوزي كند، افرادي كه خود را خبرنگار صدا و سيما معرفي مي‌كردند در محل حاضر شده و اقدام به فيلمبرداري كردند.

در سه مورد قبلي قربانيان خودسوزي تنگناي مالي و شرايط نامناسب اقتصادي و اجتماعي را دليل خودسوزي خود عنوان كرده بودند. اما اين بار فردي كه در دانشگاه تهران خود را به اتش كشيد پس از دقايقي صحبت‌هاي نامعلوم اقدام به اين كار كرد.


برچسب‌ها:


This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]